با ترجمه پرویز شهدی؛

«بارون درخت نشین» باردیگر سر از کتابفروشی‌ها درآورد

«بارون درخت نشین» باردیگر سر از کتابفروشی‌ها درآورد

رمان «بارون درخت نشین» نوشته ایتالو کالوینو با ترجمه پرویز شهدی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «بارون درخت نشین» اثر ایتالو کالوینو به تازگی با ترجمه پرویز شهدی در قالب یکی از عناوین مجموعه جهان نوی نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب پیش از این در سال ۶۳ توسط مهدی سحابی ترجمه شده و حالا ترجمه جدیدی از آن توسط پرویز شهدی ارائه شده است.

«بارون درخت نشین» یکی از قسمت های سه گانه «نیاکان ما» از این نویسنده محسوب می‌شود که قسمت اولش «ویکنت شقه شده» نام دارد. قسمت اول نیز در سال ۴۶ توسط بهمن محصص به فارسی ترجمه شده است. محصص سومین قسمت این سه گانه را با عنوان «شوالیه ناموجود» ترجمه کرده و این کتاب در ایران به چاپ رسیده اما به دلیل گذشت سال ها از انتشارش، نسخه های آن در دسترس علاقه مندان نیست.

پرویز شهدی علاوه بر ترجمه کتاب «بارون درخت نشین»، رمان «ویکنت شقه شده» را نیز دوباره ترجمه کرد که این کتاب هم با عنوان «ویکنت دو نیم شده» به چاپ رسید. با توجه به سابقه و تاریخچه کوتاهی که از ترجمه سه گانه ایتالو کالوینو ارائه شد، این سه گانه با ترجمه مترجمان ایرانی، تکمیل شده و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

رمان «بارون درخت نشین» در ۳۰ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این رمان می خوانیم:

«سیب را دو نیم کرد و شروع کرد به خوردن.

دخترک زد زیر خنده و خنده‌اش به اندازه یک رفت و آمد تاب طول کشید. بعد گفت: برو پی کارت، من این دزدهای کوچولوی میوه را می‌شناسم، دوستانم هستند. آن‌ها پابرهنه راه می‌روند، پیراهن آستین کوتاه می پوشند و نه پاپیچ دارند نه کلاه گیس!

برادرم به اندازه پوست سیب سرخ شد. از این که می‌دید به خاطر موهای پودرزده‌اش، که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها نداشت، و پاپیچ‌هایش، که فوق‌العاده به آن‌ها دلبسته بود، مورد تمسخر قرار گرفته، سرتاپایش را خشم و خجالت و حسادت فرا گرفت؛ به ویژه که دخترک قیافه‌اش را به طرز ناخوشایندی با دزد میوه مقایسه کرده بود که تا چند لحظه پیش مورد تحقیرش بود؛ و بالاتر از همه این ها، فهمیده بود این دخترک که، در باغ د اُنداریوا قیافه ملکه ها را به خود می گرفت، با همه این میوه دزدها دوست است.

دخترک همچنان تاب خوران شروع کرد به خواندن؛ آه، آه، آه!... کلاه گیس و پاپیچ!...

کوزیمو احساس کرد غرورش خیلی جریحه دار شده است. به صدای بلند گفت: من جزء این دزدهای کوچک بینوایی که شما می‌شناسیدشان نیستم که هیچ، دزد نیستم! اگر هم چنین حرفی زدم، برای این بود که شما را نترسانم، چون اگر می دانستید من کی هستم، امکان داشت از ترس پس بیفتید. من یک راهزنم! راهزنی ترسناک!»

این کتاب با ۳۲۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار ریال منتشر شده است.

کد خبر 2951045

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha